آیا آمد ک (جمله فعلی استفهامی) آیا آمد ک توضیح هل اتی ماخوذ است از سوره 76 دهر. آیه 1 که آن بعقیده برخی مفسران در شان امیرالمومنین علی ع فرود آمده است. شیر خدا و ابن عم خواجه آنکه یافت تختی چو دوش خواجه و تاجی چو هل اتی. (عطار)
آیا آمد ک (جمله فعلی استفهامی) آیا آمد ک توضیح هل اتی ماخوذ است از سوره 76 دهر. آیه 1 که آن بعقیده برخی مفسران در شان امیرالمومنین علی ع فرود آمده است. شیر خدا و ابن عم خواجه آنکه یافت تختی چو دوش خواجه و تاجی چو هل اتی. (عطار)
در شهر هرات است و ازغایت استغنایی که به سبب فقر دارد با ارباب جاه اختلاط نمی کند. گاهی نظم هم میگوید. این مطلع از اوست: دهن تنگ تو و غنچۀ تر هر دو یکی است اشک گلگون من و خون جگر هر دو یکی است. (از مجالس النفائس ص 76 و 77). وی از معاصران امیر علیشیر و از شعرای قرن نهم هجری بوده است
در شهر هرات است و ازغایت استغنایی که به سبب فقر دارد با ارباب جاه اختلاط نمی کند. گاهی نظم هم میگوید. این مطلع از اوست: دهن تنگ تو و غنچۀ تر هر دو یکی است اشک گلگون من و خون جگر هر دو یکی است. (از مجالس النفائس ص 76 و 77). وی از معاصران امیر علیشیر و از شعرای قرن نهم هجری بوده است
از شعرای قرن نهم ومعاصر مؤلف مجالس النفائس است. این مطلع از اوست: فصل بهار و موسم گلها شکفتن است ساقی بیار باده، چه حاجت به گفتن است ؟ رجوع به مجالس النفائس، ص 80 شود
از شعرای قرن نهم ومعاصر مؤلف مجالس النفائس است. این مطلع از اوست: فصل بهار و موسم گلها شکفتن است ساقی بیار باده، چه حاجت به گفتن است ؟ رجوع به مجالس النفائس، ص 80 شود
منسوب به هلال، به شکل هلال. کمانی. خمیده: خوش بخندم چو زلف او بینم چونکه شکلش هلالی افتاده ست. خاقانی. وآن چون هلالی چوب دف شیدا شده خم کرده کف ما خون صافی را به کف از حلق شیدا ریخته. خاقانی. گره بگشای زابروی هلالی خزینه پرگهر کن خانه خالی. نظامی. چو بدر از جیب گردون سر برآورد زمین عطف هلالی بر سر آورد. نظامی. به عید آرای ابروی هلالی ندیدش کس که جان نسپرد حالی. نظامی. نمایندت به هم خلقی به انگشت چو بینند آن دو ابروی هلالی. سعدی. رجوع به هلال شود
منسوب به هلال، به شکل هلال. کمانی. خمیده: خوش بخندم چو زلف او بینم چونکه شکلش هلالی افتاده ست. خاقانی. وآن چون هلالی چوب دف شیدا شده خم کرده کف ما خون صافی را به کف از حلق شیدا ریخته. خاقانی. گره بگشای زابروی هلالی خزینه پرگهر کن خانه خالی. نظامی. چو بدر از جیب گردون سر برآورد زمین عطف هلالی بر سر آورد. نظامی. به عید آرای ابروی هلالی ندیدش کس که جان نسپرد حالی. نظامی. نمایندت به هم خلقی به انگشت چو بینند آن دو ابروی هلالی. سعدی. رجوع به هلال شود
مؤلف مجالس النفائس نویسد: از مردم هری است و به نامرادی و دردمندی خود به سر میبرد. وی با جامی به مکه رفته و گاهگاه شعر گفته است، زیرا وقت را عزیزتراز آن میدانسته که صرف شعر کند. این بیت از اوست: بی غمت دم نمی توانم زد دم بی غم نمیتوانم زد. (از مجالس النفائس ص 253 از ترجمه فارسی). وی از معاصران جامی و امیر علیشیر مؤلف مجالس النفائس است
مؤلف مجالس النفائس نویسد: از مردم هری است و به نامرادی و دردمندی خود به سر میبرد. وی با جامی به مکه رفته و گاهگاه شعر گفته است، زیرا وقت را عزیزتراز آن میدانسته که صرف شعر کند. این بیت از اوست: بی غمت دم نمی توانم زد دم بی غم نمیتوانم زد. (از مجالس النفائس ص 253 از ترجمه فارسی). وی از معاصران جامی و امیر علیشیر مؤلف مجالس النفائس است
دهی است از بخش میناب شهرستان بندرعباس که 50 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و محصول عمده اش خرماست. مزارع کهنک، آبشوری و کوتک جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از بخش میناب شهرستان بندرعباس که 50 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و محصول عمده اش خرماست. مزارع کهنک، آبشوری و کوتک جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان آمل که 105 تن سکنه دارد. آب آن از شهرود هراز و چشمه ها و محصول عمده اش برنج و غله و نیشکر و کاردستی زنان بافتن شال و کتان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان آمل که 105 تن سکنه دارد. آب آن از شهرود هراز و چشمه ها و محصول عمده اش برنج و غله و نیشکر و کاردستی زنان بافتن شال و کتان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان واقع در 52000گزی جنوب خاوری سراوان و 25000گزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان واقع در 52000گزی جنوب خاوری سراوان و 25000گزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نو ماهی منسوب به هلال: بشکل هلال، نوعی ازتیرکه دسته آن بشکل هلال است، قطعه ایست از دایره، هلالی: هرگاه دوقوس ازدایره برسطح جسمی محیط شوندکه ازنصف دایره کوچکترباشد دراینصورت چنانکه انحداباین دو دریک طرف واقع شوند آن جسم راهلالی می نامند. کمانی خمیده، هلال شکل
نو ماهی منسوب به هلال: بشکل هلال، نوعی ازتیرکه دسته آن بشکل هلال است، قطعه ایست از دایره، هلالی: هرگاه دوقوس ازدایره برسطح جسمی محیط شوندکه ازنصف دایره کوچکترباشد دراینصورت چنانکه انحداباین دو دریک طرف واقع شوند آن جسم راهلالی می نامند. کمانی خمیده، هلال شکل